اسطوره آراخنه و آتنا

 اسطوره آراخنه و آتنا

Richard Ortiz

اسطوره آراخنه داستان منشأ یونانی باستان عنکبوت ها است!

همچنین ببینید: 14 بهترین سواحل لفکادا یونان

همانند بسیاری از داستان های منشأ گیاهان و حیوانات مختلف، اولین عنکبوت در اصل یک انسان بود و نام او Arachne - کلمه یونانی است. برای "عنکبوت". نکته جالب این است که اسطوره نیز مانند یک افسانه خوانده می شود، داستانی تمثیلی که به منظور آموزش اخلاق یا رفتار و پیامدهای آن به مخاطب است.

داستان آراخنه از اساطیر یونانی

بنابراین، آراخنه که بود و چگونه به عنکبوت تبدیل شد؟

آراکنه زن جوان لیدیایی، دختر یک رنگرز معروف پارچه به نام ایدمون بود. وقتی او یک دختر کوچک بود، بافتن را یاد گرفت و بلافاصله استعدادش نشان داد، حتی به عنوان یک تازه کار. همانطور که او بزرگ شد، او سال ها به تمرین و کار روی هنر خود ادامه داد.

شهرت او در سراسر سرزمین گسترش یافت و بسیاری برای تماشای بافتن او آمدند. آراخنه آنقدر بافنده با استعداد و فداکار بود که کتانی را اختراع کرد. او می‌توانست آنقدر خوب ببافد که تصاویر روی پارچه‌هایش آنقدر بی‌نقص بود که مردم فکر می‌کردند واقعی هستند.

همه توجه، شهرت و ستایش برای بافندگی‌اش باعث شد که غرور آراخنه به حدی افزایش یابد که او متکبر شد. وقتی تماشاگران استعداد او را الهی و هدیه ای از خدایان نامیدند، به ویژه آتنا که الهه بافندگی بود، او این تصور را به سخره گرفت.

"استعداد من نه از خدایان می آید و نه آتنا." 1>

جمعیت به دلیل گستاخی در چهره از وحشت نفس نفس زدندخدایان غالباً خشم آنها را برانگیختند. یکی از طرفدارانش از او خواست که آن را پس بگیرد.

طرفدار گفت: "از آتنا بخواهید که جسارت خود را ببخشد، و او ممکن است شما را معاف کند." که.

همچنین ببینید: 20 کاری که باید در کرت Chania انجام دهید - راهنمای 2023

"چرا باید از او طلب بخشش کنم؟" او به چالش کشید. من حتی از او بافنده بهتری هستم. اگر بهتر باشم استعداد من چگونه می‌توانست هدیه او باشد؟»

در آن زمان، نور روشنی روشن شد و آتنا در برابر او و تماشاگران ظاهر شد.

«این چیزها را می‌گویید. به صورت من، دختر؟» او از آراخنه پرسید.

آراکن سر تکان داد. "من خواهم کرد، الهه. و من هم اگر بخواهی حرفم را با عملم ثابت می کنم! ما می توانیم مسابقه بافتنی داشته باشیم!»

آتنا این چالش را پذیرفت. الهه و فانی به بافتن نشستند. مردم بیشتر و بیشتر برای تماشای این منظره شگفت انگیز جمع می شدند. بافندگی روزها ادامه داشت، تا اینکه بالاخره هم آراخنه و هم آتنا ملیله‌ای با صحنه‌هایی از خدایان روی آن تولید کردند.

ملیله آتنا عالی‌ترین چیزی بود که چشمان فانی تا به حال دیده بودند. به عنوان یک الهه، نخی که او استفاده می کرد از بافت خود زمین می آمد. او خدایان کوه المپ را با شکوه تمام به تصویر کشیده بود. هر یک از آنها با شکوه نشان داده شدند که کارهای قهرمانانه انجام می دهند. آنها به قدری واقعی بودند که حتی ابرها و آسمان نیز سه بعدی و با رنگ کامل به نظر می رسیدند. هیچ کس باور نمی کرد که Arachne بتواند چیزی تا این حد بی عیب و نقص را بالا ببرد.

اما Arachne باقی ماند.با اعتمادبه‌نفس، ملیله‌اش را باز کرد و اجازه داد به‌سرعت روی آتنا بیفتد.

مردم دوباره نفس نفس زدند زیرا نمی‌توانستند چشمانشان را باور کنند. ملیله الهی بود. آتنا از اینکه دید با وجود اینکه از نخ های فانی استفاده کرده بود، شگفت زده شد، اما صحنه های او زنده، واقعی و قدرتمند بودند. آراخنه نیز خدایان را در چهار صحنه مختلف به تصویر کشیده بود که با طرح های نفیس از هم جدا شده بودند.

اما یک تفاوت بزرگ وجود داشت.

خدایان آراخنه نه شکوه، نه فضیلت و نه مهربانی داشتند. صحنه‌هایی که آراخنه برای به تصویر کشیدن انتخاب کرد، صحنه‌هایی بود که در آن خدایان در کمترین حالت، مستانه‌ترین و توهین‌آمیزترین آنها نسبت به فانی‌ها بودند (در عوض، گفته می‌شود که او زئوس و دزدی کردن او را به تصویر می‌کشید). برای افزایش آسیب، ملیله بی عیب و نقص بود، حتی برای چشمان خداگونه آتنا. جزئیات و پیچیدگی صحنه‌هایی که او به تصویر می‌کشید بسیار بالاتر از صحنه‌های آتنا بود، و بنابراین ملیله آراخنه یکی از این دو بهترین بود.

این موضوع آتنا را شگفت‌زده کرد و او را عصبانی کرد. آراخنه نه تنها از او بهتر بود، بلکه جرأت کرده بود خدایان و معایب آنها را برای همه ببینند! چنین توهینی قابل تحمل نبود. آتنا با خشم شدید و وحشتناک ملیله را تکه تکه کرد، ماشین بافندگی او را شکست و سه بار آراخنه را کتک زد و در مقابل همه به او فحش داد.

آراکن شوکه و شرمنده شد و ناامیدانه فرار کرد. او نمی توانست آنچه را که اتفاق افتاده بود تحمل کند و به همین دلیل آویزان شدخودش از درخت این زمانی بود که آتنا او را به یک عنکبوت تبدیل کرد - موجودی پشمالو و کوچک با هشت پا که با تار خودش از درخت آویزان بود. آراخن که حالا عنکبوت است، فوراً تار را چرخاند و شروع به بافتن بیشتر کرد.

آتنا گفت: «از این به بعد و برای همیشه، برای شما و شما اینگونه خواهد بود. "شما تا ابد آثار نفیس خود را خواهید بافید و مردم با دیدن آنها آنها را نابود خواهند کرد." اسطوره آراخنه و آتنا یک داستان هشداردهنده است: این اسطوره به انسان ها هشدار می دهد که سعی نکنند و با خدایان رقابت نکنند، زیرا فقط نابودی آنها حاصل می شود.

همچنین می‌توان آن را هشداری در برابر خودپسندی و غرور به عنوان گناه دانست: حتی اگر استعدادهای انسان زیاد باشد، اگر فرد مغرور و پر از غرور باشد، احتمالاً به زودی عذاب در راه است.

در دیدگاه مخاطب مدرن تر، برخورد بین آراخنه و آتنا را می توان به روش های انتزاعی تری تفسیر کرد: برای برخی، می تواند منعکس کننده مبارزه بین یک اقتدار سرکوبگر و یک شورشی سرکش باشد، با تمام عواقبی که ممکن است به دنبال داشته باشد اگر شورشی بیش از حد اعتماد به نفس دارد یا از قضا به رویه هایی که نمی تواند در برابر قدرت اقتدار مقاومت کند بسیار اعتماد دارد.

آیا داستان Arachne معتبر است؟

اگرچه داستان Arachne و آتنا یکی است که از باستان آمده استیونان، اولین گزارشی که ما داریم از روم باستان آمده است. این اثر توسط شاعر اووید در زمان سلطنت آگوستوس نوشته شده است.

این چند مشکل ایجاد می کند!

مشکل اصلی این است که ما نمی توانیم مطمئن باشیم که اسطوره اصلی یونان باستان اینگونه روایت می کند. وضعیت اسفبار آراکنه یک گرایش کلی برای نویسندگان رومی وجود داشت که خدایان یونان باستان را نسبت به همتایان رومی خود کمتر الوهیت و درستکار نشان می دادند (این را می توان در نحوه ترسیم خدایان و یونانیان در Aeneid در مقایسه با ادیسه یا ایلیاد مشاهده کرد).

اما حتی اگر این روند را در نظر نگیریم و در نظر بگیریم که اووید به دنبال تضعیف تصویر خدایان یونان باستان نبود، احتمال زیادی وجود دارد که او این اسطوره را به ترتیب نوشته است. برای ارائه تفسیر سیاسی.

در طول سلطنت آگوستوس، اووید توسط آگوستوس طی سرکوب و سانسور هنری که او اعمال کرده بود، تبعید شد. بنابراین، ممکن است اووید با بازگویی اسطوره آراخنه به این شیوه، به دنبال انتقاد از آگوستوس بوده است. با توجه به اینکه در زمان اوید به شاعران «بافنده» نیز می گفتند، ایجاد ارتباط بین این داستان، تبعید اوید، و مخالفت او با تاکتیک های آگوستوس کار سختی نیست. این افسانه را صادقانه بنویسید.

ما احتمالا هرگز نخواهیم فهمید!

Richard Ortiz

ریچارد اورتیز یک مسافر، نویسنده و ماجراجو مشتاق با کنجکاوی سیری ناپذیر برای کاوش در مقاصد جدید است. ریچارد که در یونان بزرگ شد، قدردانی عمیقی از تاریخ غنی، مناظر خیره کننده و فرهنگ پر جنب و جوش این کشور داشت. او با الهام از هوس سرگردانی خود، وبلاگ ایده هایی برای سفر در یونان را ایجاد کرد تا دانش، تجربیات و نکات داخلی خود را به اشتراک بگذارد تا به همسفران کمک کند تا جواهرات پنهان این بهشت ​​زیبای مدیترانه را کشف کنند. وبلاگ ریچارد با اشتیاق واقعی برای برقراری ارتباط با مردم و غوطه ور شدن در جوامع محلی، عشق او به عکاسی، داستان سرایی و سفر را با هم ترکیب می کند تا به خوانندگان دیدگاهی منحصر به فرد از مقاصد یونان، از مراکز توریستی معروف تا نقاط کمتر شناخته شده در خارج از کشور ارائه دهد. مسیر ضرب و شتم چه در حال برنامه ریزی برای اولین سفر خود به یونان باشید و چه به دنبال الهام گرفتن برای ماجراجویی بعدی خود باشید، وبلاگ ریچارد منبعی است که شما را در اشتیاق به کاوش در هر گوشه از این کشور فریبنده وادار می کند.